برلین
خلاصه داستان:
مونولوگِ برلین نوشتهی محمد یعقوبی دربارهی یک استاد فلسفه به نام فرزاد است که قرار است در تلویزیون دربارهی آیزایا برلین صحبت کند. اما روزی که میخواهد به برنامه برود پیش از رفتن با همسرش مهشید دچار اختلاف میشود . مهشید به اتاق خواب میرود و در اتاق را هم قفل میکند. تمام لباسهای فرزاد داخل اتاق است و او برای رفتن به برنامه لباس مناسب ندارد. فرزاد عصبی است اما نمیخواهد خشونت به خرج دهد. از اتفاقِ پیش آمده هم پشیمان نیست. او عصبانیتَش را در خود فرو میریزد. چون معتقد است می شود همهی مسائل را از طریق گفتوگو حل کرد. اکنون این امکان از او سلب شده است. (اینها را در یک تکگویی با لحنی تند و کمابیش عصبی مقابل دربِ اتاق، خطاب به مهشید، نشان می دهد)
ملاحظات: ااین نمایش به مسایل پنهان زنان و مردان در رابطه می پردازد و شیوه ی اجرایی آن به صورتی است که تماشاگران هم تبدیل به بازی گرو نمایشنامه نویس می شوند. این نمایش پیش از چندین بار توسط آریان رضایی به شیوه تئاتر شورایی اجرا شده است.
نوع اثر: مونولوگ
زمان: 60 دقیقه
ژانر: درام اجتماعی
مخاطب: بزرگسال
تعداد پرسوناژ: (0 کودک یا نوجوان - 1 مرد - 0 زن)
نوع اجرا: 1 پرده
مضمون اثر: روانشناسی،, حقیقت, دروغ،
همه چیز از آنجا شروع میشود که خوابِ فرزاد همسرش مهشید را دچار سوتفاهم میکند. (فرزاد خواب دیده است و مهشید دربارهی این اتفاق از او سوال پرسیده و فرزاد هم صادقانه موضوعِ خوابش را تعریف کرده است) فرزاد میگوید که خواب دیدن یا ندیدن، فکر کردن یا فکر نکردن دستِ خود آدم نیست. و همهی اینها هیچ ربطی به دوستداشتن یا دوستنداشتنِ همسرِ خود آدم ندارد. مهران (برادر مهشید که فرزاد به ناچار به او زنگ زده است) تائید و همذات پنداری میکند. خواستهی فرزاد از مهران این است که همهی این حرفها را او نیز به مهشید بگوید. که مهران نمیپذیرد چون خجالت میکشد. مهشید ( که مونولوگ او را بهار کاتوزی نوشته است) دایهی این را دارد که فرزاد مدتهاست به او توجه نمیکند. از این صداقتِ فرزاد به هم ریخته، از طرفی دچار شک و تردید شده است و از طرفی دیگر میگوید دلش می خواهد در چنین شرایطی فرزاد به او دروغ بگوید چرا که از شنیدن واقعیت رنج میبرد!
نمایشنامه ی برلین از آنجا که خرده پیرنگها و پایانی باز دارد بسیار مناسب برای اجرا به شیوهی تئاتر ستمدیدگان است. موضوعی بسیار نزدیک به فرد فردِ جامعه که پیشامدش برای هر کسی ممکن است. نمایشی ناتورالیستی و بسیار باور پذیر، بهگونه ای عین زندهگی که بهراحتی میشود مهشید را فهمید و به جای او بازی کرد، مهران و فرزاد را نیز. فضایی باز برای درگیر شدن با یک مسئلهی اجتماعی و اساسن یک تئاتر اجتماعی.