متن های جذاب
فیلتر ها
حذف فیلتر ها70 دقیقه
صادق که شغلش نویسندگی است از زندگی و جایگاه اجتماعی اش راضی نیست و نسبت به هم دوره ای هایش احساس عقب ماندگی می کند. او علت این عقب ماندگی را ازدواج زود هنگام با آزیتا می داند. او تصمیم می گیرد آزیتا را بچه دار کرده تا خودش فرصت بیشتری برای تمرکز و نوشتن فیلمنامه داشته باشد. اما در زایشگاه آزیتا چهارقلو به دنیا می آورد ( یک دختر و سه پسر ) و تمام برنامه ریزی ها و شیوه زندگی صادق تغییر می کند. بعد از به دنیا آمدن نوزادان زندگی رومانتیک و عاشقانه صادق و آزیتا فرسایشی می شود و مدام با یکدیگر جنگ و دعوا می کند. نوزادان که کمی بزرگ شده اند و اعصابشان از جر و بحث های پدر و مادرشان به هم ریخته تصمیم می گیرند که انقلاب کرده و خودشان اداره امور منزلشان را بعهده بگیرند و در نتیجه...
تعداد پرسوناژ: 4 مرد - 2 زن - 0 کودک یا نوجوان
70 دقیقه
در افسانه ها چنین آمده است؛ سلطان کئوک و همسرش شمشیری جادویی را از استاد کوندور به عنوان هدیه پذیرفته اند و آن را ذوب کردند و در قالب های جدید ریختند و دو شمشیر جدید ساختند . یکی را اژدها کش و دیگری را ستاره گیر نام نهادند . سری را که آموخته بودند نوشته و بهمراه راز فرمانروایی در شمشیرها پنهان کرده اند . هر که مالک هر دو شود بر جهان هنرهای رزمی فرمان می راند و به استاد بزرگ هنرهای رزمی مبدل می شود . البته همگان هر دو شمشیر را با هم می خواستند و اینگونه شد که نبردهایی میان فرقه های مختلف شکل گرفت. به مرور زمان دو گروه اصلی پا به میدان گذاشتند یکی گروه سیک ها به رهبری شائولین و گروه بعدی دشمنان آنان بودند که نام فرقه ی مینگ را برای خود برگزیدند که نام رهبرانشان اژدهای بنفش/عقاب سفید /شیر زرین/ خفاش خردعلی و پلنگ سیکلمه بود این دو گروه همیشه در حال جنگ هستند تا بتوانند هر دو شمشیر را داشته باشند . اما در این میان کیوسنگ بهترین شاگرد استاد سامسونگ از فرقه ی شائولین که مردی جوان و شهره به درست کاری بود دل به یانگ سوسو دختر خفاش خردعلی از فرقه مینگ می بندد و یواشکی به دور از چشم پدر ازدواج کرده و با یانگ سوسو فرار می کند . در طرف دیگر سین کوان یکی دیگر از اساتید کونگ فو از فرقهی شائولین جهت کمک به امپراطوری برای از بین بردن فرقه ی مینگ خانواده خفاش خردعلی را قتل و عام می کند . خفاش خردعلی برای گرفتن انتقام شمشیر اژدها کش را می رباید و با زن عموی شیر زرین که از قبل همدیگر را می خواستند پا به فرار می گذارند . آنها به جزیره ای دور افتاده به نام یخ و آتش متواری می شوند و برای خودشان یک معبد جدید با اصول و فنون فرقهی شائولین راه می اندازند و وضعیت مالی خوبی هم بهم می زنند اما بعد از مدتها عموی شیر زرین که در فراغ همسرش می سوخته و می ساخته محل اختفای همسر فراری اش را پیدا می کند و توسط یک سم محلک که در غذایش می ریزد او را می کشد ولی در هنگام خروج خفاش خردعلی او را می بیند و با یکی از فون قدیمی و راز آلود که از شمشیر اژدها کش یاد گرفته بوده است او را می کشد . خفاش خردعلی بعد از مرگ همسرش هیچ وقت از معبد شائولین پا بیرون نگذاشت.
تعداد پرسوناژ: 6 مرد - 4 زن - 0 کودک یا نوجوان
70 دقیقه
تلفنچی مخصوص آدولف هیتلر در سه روز پایانی سقوط حکومت نازی و مرگ هیتلر از لای در اتاق، نحوه مرگ هیتلر را دیده است ولی برای هر کسی تعریف می کند باور نمی کنند و فکر می کنند که هیتلر بهمراه همسر و سگش خودکشی کرده اند.
تعداد پرسوناژ: 5 مرد - 1 زن - 0 کودک یا نوجوان