متن های جذاب
فیلتر ها
حذف فیلتر ها45 دقیقه
نمایشنامه عروسکی "دژ هفتواد" اقتباسی آزاد از قصه کرم هفتواد شاهنامه فردوسی است.پدر سمن را پادشاه کشته است و سمن به همراه مادر خود در فقر زندگی میکنند. روزی او سیبی را پیدا میکند که کرم ابریشم جادویی درون آن است که به او کمک میکند تا بیشتر کار کند و پول دربیاورد. غافل از اینکه دیوی خود را به شکل کرم درآورده است. هفتواد و هفت پسر خود وقتی از جادوی کرم مطلع میشوند آن را میدزدند و با تکیه به قدرت کرم پادشاه را از بین میبردند و حکومت را بدست میگیرند. سمن به کمک دایی خود به دنبال پهلوان اردشیر میروند تا او به جنگ هفتواد و کرم برود. هفتواد به کمک آشپزان مخصوص هر روز کرم را بزرگ تر و فربهتر میکند و کرم تبدیل به اژدها میشود. پهلوان اردشیر در لباس یک بازرگان به درون شهر و سپس کاخ میرود و کرم و هفتواد را از بین میبرد و مردم شهر را آزاد میکند.
تعداد پرسوناژ: 5 مرد - 3 زن - 5 کودک یا نوجوان
30 دقیقه
تعدادی از ظروف کهنه، فراموش شده، تک افتاده و قابل تعمیر در کشوی پایینی آشپزخانه در سکون و رخوت خاک میخورند و در آرزوی زندگی مفید و بازگشت به دوران کارآمدی خود هستند. تا اینکه یک روز، مادر ریما تنها بشقابی را که از یک سرویس شش نفره جان سالم به در برده و نشکسته است، در کشوی پایینی قرار میدهد. با ورود بشقاب گلدار(که سرشار از هوش، انرژی و امید است) به کشوی پایینی و با از خودگذشتگی و شجاعتی که به خرج میدهد، هر یک از ظروف فراموش شده و بلااستفاده، هدف و مسیری را برای ادامهی زندگی پیدا میکند.
تعداد پرسوناژ: 10 مرد - 4 زن - 1 کودک یا نوجوان
60 دقیقه
کیان پسر بچه ای است که تمام وقت درگیر بازی های کامپیوتری ست و از زمانی که برای او تبلت خریده اند دیگر با پسردایی اش که از دوستان صمیمی او نیز هست بازی های فکری، نقاشی و فعالیت های این چنینی را انجام میدهد.هر زمان که خانواده اش برای شام یا ناهار صدایش می کنند جواب نمیدهد یا نمی رود تا یک شب متوجه می شود که دیگر والدینش قادر به دیدن او نیستند و گویا هرگز متولد نشده وقتی وارد اتاق خوابش می شود متوجه نور آبی رنگی میشود که او را به دنیای بازی های مجازی دعوت میکند. با اشتیاق وارد شده و در آنجا با موجودی به نام جینگیلی (رئیس دنیای بازی های کامپیوتری) و دوستش فینگیلی(رئیس دنیای مجازی والدین) آشنا میشود در ابتدا شخصیت بعضی از بازی ها را میبیند و دنیا برایش مجذوب کننده است اما به تدریج دلش برای خانواده اش تنگ می شود مخصوصا وقتی متوجه می شود دیگر قادر به بازگشت نیست مگر اینکه طلسم دیوهای سبز را بشکند و تعدادی بچه ی دیگر را که در این دنیا گیر افتادند را نجات دهد بنابراین کیان با کمک جینگیلی و شخصیت های بازی های پرنده خشمگین و قارچ خور به جنگ دیوهای سبز می روند و آن ها را نابود و در نهایت بچه ها را نجات می دهد اما جینگیلی نیز اکنون خانواده میخواهد و امید داشت با شکستن طلسم شاید او نیز تبدیل به انسان شود ولی این اتفاق نمی افتد مجدد کیان و بچه ها با هم هفکری کرده و به جینگیلی میگویند ما دوست و خانواده توییم و قول میدیم که هر روز فقط برای یک ساعت بیاییم باهات بازی کنیم تا او نیز تنها نباشد.
تعداد پرسوناژ: 10 مرد - 1 زن - 4 کودک یا نوجوان