متن های جذاب
فیلتر ها
حذف فیلتر ها۱۲ دقیقه
میلاد بازیگر تئاتر متوجه حضور خانوادهاش در اولین اجرای خود میشود. و پس از فهمیدن این موضوع روان او دچار استرس و تنش میشود. میلاد با کنترل بر روان، اجرای خوبی را به نمایش میگذارد. سالن خالی میشود و میلاد در مقابل خانوادهاش قرار میگیرد. آنها با کلماتی اجرا و کار میلاد را تحقیر و زیر سوال میبرند. خانواده به شکل گروه اپرا و پدر همچون ارکستر میایستد. و متنی بر علیه او میخوانند که میلاد هم پاسخی به آنها میدهد ولی موفق به مقابله نمیشود و روانش به تابوتی که از آکسسوارهای صحنه بوده پناه میبرد. در نهایت دختر کوچکی که از تماشاگران تئاتر بوده به همراه پدرش به سالن میآید و گلی را به نشانه تشکر به جسم میلاد میدهد و سپس روانش از تابوت بیرون و به شکل جنین کنار گل میخوابد.
تعداد پرسوناژ: 5 مرد - 3 زن - ۱ کودک یا نوجوان