Famoun Logo
سلام، لطفا وارد شوید
ثبت نمایشنامه

متن های جذاب

فیلتر ها
حذف فیلتر ها

دقیقه
دقیقه

پرده
پرده

محدوده قیمت
تومان
تومان
فیلتر ها
حذف فیلتر ها

دقیقه
دقیقه

پرده
پرده

محدوده قیمت
تومان
تومان
اگر متن مورد نظر خود را نیافتید، اینجا کلیک کنید.
آل photo
پدرام پریچهره

70 دقیقه

یک جوان 30 و خورده ای ساله، زن مسنی را به چهارپایه ای با طناب بسته و از او میخواهد تا داستانی که 30 سال قبل برای نوزاد ایل بیک(بزرک ایل) اتفاق افتاده را با جزییات بازگو کند. آن زن از ترس آل از گفتن داستان خودداری می کند اما با اصرار پسر این اتفاق می افتد. زن ایل بیگ اولین زایمان او بوده و سه جاری دارد که آنها هرکدام صاحب فرزند هستند. داستان را از زبان این زن مسن می شنویم و شکل اجرایی اینگونه است که به گذشته می رویم و داستانی که او تعریف می کند را می بینیم. داستان او دقیقا براین اساس است که آل بچه را برده و مادر نوزاد را هم کشته است. اما وقتی به زمان حال باز میگردیم متوجه میشویم بخش هایی از داستان که زن تعریف کرده نقص دارد. پسر اطلاعات بیشتری دارد و در ادامه متوجه می شویم قبل از آوردن این زن مسن، از شخصیت های دیگری که در داستان بودند هم باز جویی کرده است. این اطلاعات را کنار هم می گذارد و در نهایت متوجه می شود همه ی این شخصیت ها هرکدام با انگیزه ی شخصی داستان آل را سرهم کرده اند تا با هماهنگی هم به هدف واحدی که از نابودی نوزاد و مادرش می برند برسند. در آخر می بینیم همه ی آنها در همان اتاق که این زن مسن آورده شده، آمده اند. و پس از گذشت سالها از نقشه ی شومی که در گذشته باهم کشیده اند، همدیگر را ملاقات می کنند.

تعداد پرسوناژ: 2 مرد - 4 زن - 0 کودک

سندروم photo
پدرام پریچهره

65 دقیقه

والدین زنی باردار امشب برای کمک به دختر ۷ماهه باردارشان آمده اند. امشب مصادف با تولد خواهر دامادشان نیز هست. برای خواهر داماد درحال تدارک تولد غافلگیرانه هستند. در حین تولد دوست قدیمی داماد که پزشک عمومی است با او تماس می گیرد و جواب آزمایشات و سونوگرافی هایی که او پیشتر برایش فرستاده را تفسیر می کند. از کلمات مقطع پسر متوجه میشویم مشکلی پیش آمده است. دکتر به او گفته یک نقص بسیار نادر و کمیاب که منشا آن حتما ژنتیکی است در جنین بوجود آمده است. پسر بسیار ناراحت است و با توجه به وجود سابقه ی مورد مشابه در خانواده ی دختر این مساله را مطرح می کند و دو طرف باهم درگیر می شوند. پدر دختر (عروس) سعی در آرام کردن زن وشوهر دارد و می گوید در درمان آن خانواده را تنها نمیگذارند. اما داماد می گوید اصلا اجازه ی بدنیا آمدن بچه را نمیدهد. دختر بشدت ناراحت شده و باز دو طرف برسر سقط کردن یا بدنیاآوردن بچه درگیر می شوند. و ....

تعداد پرسوناژ: 2 مرد - 3 زن - 0 کودک

Famoun tik icon متن اجرا شده
Famoun tik icon متن برنده جایزه
دریافت مجوز نویسنده
برای پیرمردها مناسب نیست photo
پدرام پریچهره

60 دقیقه

سه پیرمرد که از دوستان قدیمی هستند تصمیم گرفته اند به یاد ایام جوانی یک سفر هیجان انگیز تجربه کنند. با توجه به بیماری یکی از این سه، احتمالا آخرین سفر زندگی شان است. آنها پولی که برای بازنشستگی و آخر عمر پس انداز داشتند را برای سفر بر میدارند. مقصد هتلی در جزیره ی کیش است. یک اتاق بزرگ روزهای اول سال رزرو می کنند. هواپیما آنها بخاطر بارش باران رشت با تاخیر حرکت می کند. از سوی دیگر در کیش پسر جوانی راننده تاکسی هتل های مختلف است و افراد پولدار را در شهر می چرخاند. خانه و زندگی پسر دچار مشکلاتی شده و صاحب خانه ی او اسباب و اثاثیه ی او را در شهر خودش بیرون انداخته است. یک پیرمرد پولداری مسافر اوست که به تازگی از کانادا آمده و می گوید تمام ثروت خود را در ایران جا گذاشته و با چمدانی که برایش خیلی مهم است هرروز اینور و آن ور می رود. مرد جوان نقشه ای می چیند که در آن نیاز به یک پیرمرد داشته و باید در هتلی که اتاقش به اتاق پیرمرد دید داشته باشد اتاقی بگیرد. در روزهای اول عید معمولا اتاق هتل های بزرگ پر هستند. او با توجه به آشناییتی که داشت با وعده و وعید به مسئول پذیرش، یک اتاق را که مسافران آن نیامده بودند می گیرد. به کمک همکار خود که یک پیرمرد است، می خواهند آماده ی چیدن نقشه شوند که همکار او برای کاری پایین می آید و پس از چند لحظه پیام میدهد که حاضر نیست در این نقشه به او کمک کند چرا که برای سن او خیلی خطرناک است و نمی خواهد در این راه سهیم باشد. مرد جوان عصبانی شده و در همین حین چند پیرمرد در اتاق را محکم میزنند. آنان خسته از راه رسیده اند و میگویند اتاق مال آنهاست و از قبل رزرو کرده بودند. مرد جوان عصبانی است و می گوید اتاق را با پول زیادی کرایه کرده است. مدیر هتل از این اشتباه مسئول پذیرش خود عصبانی است اما کاری از دستش بر نمی آید. در این روزها هیچ اتاق خالی دیگری در هتل وجود ندارد. هیچکدام از طرفین هم راضی به ترک این اتاق نیستند. تا اینکه ....

تعداد پرسوناژ: 6 مرد - 0 زن - 0 کودک

Famoun tik icon متن اجرا شده
Famoun tik icon متن برنده جایزه
دریافت مجوز نویسنده
جشن تعیین photo
پدرام پریچهره

55 دقیقه

مادر، عروس و دختر در سه واحد از یک ساختمان زندگی می کنند. همزمان هرکدام در واحد خود مشغول آماده شدن برای جشنی در امشب هستند. پسر خانواده برای دریافت جواب سونوگرافی از خانه خارج شده و قرار است وقتی خانه می آید در حضور همه از جنسیت نوزاد خود رونمایی کند. پدر این خانواده به رحمت خدا رفته است. سه خانم بالاخره آماده می شوند و در واحد مادر مستقر و آماده اند تا پسر بیاید. تهران آن سال درگیر بمباران است و مدام صدای شلیک می آید. ساعت از زمانی که پسر باید به خانه می آمد گذشته و هیچ راه ارتباطی با او ندارند. باخبر شدند منطقه ای که پسر آنجا برای جواب آزمایش رفته را بمباران کرده اند. اما از او خبری ندارند تا لحظه ای که کسی در می زند و ...

تعداد پرسوناژ: 0 مرد - 3 زن - 0 کودک

Famoun tik icon متن اجرا شده
دریافت مجوز نویسنده