متن های جذاب
فیلتر ها
حذف فیلتر ها50 دقیقه
نمایش یکی شبیه تو مجازات یک بازیگر است. مجازاتی در درون خودش. برای جرمی که می تواند به بهای زندگی اش تمام شود. او هم بازی خود در نمایش آنتیگون را در روی صحنه نا خواسته به قتل رسانده است. حالا صدای دلقکی که اساسا صدای درون اوست، بازیگر را عذاب می دهد. صدایی که خود او مسبب اصلی این قتل بوده است. بازیگر برای فرار از مجازاتی که در درون خودش برپاست دست به توجیه می زند. ادله می آورد. بازیگر مقابلش، که نقش کرئون را بازی می کرده است را حسود و کار نابلد می نامد. برای اثبات ادعایش کرئون در آنتیگونه سوفوکل را بازی می کند. او بازیگرِ مقابل اش را در درون خود می بیند که هنوز هم او را مسخره می کند. با دلقکِ درون خود گلاویز می شود و به کودکی اش سفر می کند. او عاشق شمر در تعزیه ی ایرانی است.یعنی عاشق جانی ترین کاراکتر ایرانی. برای فرار از مجازات درونی اش آن را بازی می کند اما با بازی شمر و صحنه ی کشتن امام حسین، گویی قاتل بودن خود را می پذیرد. ناچار رفاقت اش با دوست مقتول اش را مرور می کند و چارلی چاپلین در فیلم دیکتاتور بزرگ را بهترین نقطه ی مشترک رفاقتشان می بیند. او پیش از آن که مجازاتی در باب حقوق برای او در نظر گرفته شود، تاوان جرمش اش را به بدترین شکل می دهد. بدترین مجازات در درون او انجام می گیرد.
تعداد پرسوناژ: 1 مرد - 0 زن - 0 کودک یا نوجوان
60 دقیقه
نادرشاه افشار قصد لشگر کشی به کابل را دارد.او دستور به حضور همه ی مردان دربار در این جنگ را داده است. رضا قلی خان فرزند نادرشاه به خواهش معشوقه اش و به بهانه ی مریضی از دستور پدر سرپیچی می کند. پس از فتح کابل نادرشاه عزم فتح هندوستان میکند. برای دستگیری هشتصد افغان گریخته به هندوستان. در این میان جام شرابی از طرف رضا قلی خان توسط ملازم دوم نادرشاه تقدیم پدر می گردد. اما نادرشاه با هوشیاری متوجه زهر بودن شراب می شود و از نوشیدن آن امتناع میکند. پس از فتح دهلی نادرشاه که قصد مواخذه رضا قلی را دارد با حضور رضاقلی خان برای عذرخواهی و تقدیم انگشتری که به اعتقاد نادرشاه بوی ریاست طلبی میدهد، خشمش صد چندان می شود و چشم رضا قلی خان را در می آورد. ملازم دوم که شاهد این اتفاق بوده است ماجرا را به ملازم اول تعریف میکند و به بی گناهی رضا قلی خان و دسیسه بودن تمام اتفاقات از طرف وی اعتراف میکند. او ملازم یک را تهدید میکند که اگر نادرشاه کشته نشود دودمان ملازمان نیز بر باد خواهد رفت. ملازم دوم با ترفندهایی ملازم اول را قانع به کشتن نادرشاه می کند و نادرشاه توسط وی همان شب به قتل می رسد.
تعداد پرسوناژ: 6 مرد - 1 زن - 0 کودک یا نوجوان