متن های جذاب
فیلتر ها
حذف فیلتر ها30 دقیقه
وقتی تو بودی برف می آمد، داستان زندگی آصف است. مردی که اکنون دارد قصه ی زندگیش را از روزگاری که کنار پل سی و سه چشمه ( یا سی و سه پل ) عکاسی می کرده، برای خواهرزاده اش روایت می کند. او در روایتش از زنی می گوید که آن زمان هراز وندگاهی می آمده کنار پل می ایستاده یا دور میدان بی مجسمه راه می رفته و از رهگذران راه شیراز را می پرسیده و بعد می رفته تا روزی دیگر بیاید و شاید هم نیاید. آصف در این رفت و آمدها شیفته و عاشق آن زن می شود. اما هرگز به او نمی گوید. شاید نمی توانسته بگوید. چون آن زن انگار هیچکس را نمی دیده. تا روزی که...
تعداد پرسوناژ: 1 مرد - 1 زن - ندارد کودک یا نوجوان
۳۵ دقیقه
متن داستان زندگی زنی است به نام عصمت. حشمت همسر او زندگی را برای دست یافتن به شرایط بهتر رها می می کند و می رود تا با پول بسیار برگردد. اما همه چیز خیال است. او نمی تواند و گرفتار می شود. زن از مرد یک بچه می خواسته که مرد توانایی انجام آن را هم نداشته است.
تعداد پرسوناژ: ندارد مرد - دو زن - ندارد کودک یا نوجوان
25 دقیقه
یک بازجویی. کشف رابطهی یک زوج از میان صداها، نامهها و خاطرات...
تعداد پرسوناژ: 1 مرد - 1 زن - 0 کودک یا نوجوان
15 دقیقه
میخائیل برکویچ،نویسنده و کارگردان روسیه ای به دلیل نمایش اخیرش که در روستایی به صحنه رفته بود، بعد در مسکو میان تمرینات دستگیر شد، اکنون در زندان سیاسی به سر میبرد. با چالش هایی روبرو است، خاطرات و درد و دل هایی میکند. او در سلولش تصمیم گرفته است که روزانه یادداشت هایی بنویسد....
تعداد پرسوناژ: 1 مرد - 0 زن - 0 کودک یا نوجوان
15 دقیقه
خلاصه کلی نمایش: خانومی از زندگیِ اداری و معلمی خسته شده. تصمیم میگیرد که استعفا بدهد. یادی از گذشته و علاقه نوجوانیاش میکند. تئاتر، باله. به تمرین میپردازد اما به دلیل پا و شکستگی های روحی نمیتواند فرمش را به درستی اجرا کند، بارها تلاش میکند، میان تمرینش گفتگویی، درد دل، اتفاقات و تمام حرفهایش را به بیننده میزند، در اخر کار فرم را تکمیل میکند.
تعداد پرسوناژ: 0 مرد - 1 زن - 0 کودک یا نوجوان