Famoun Logo
سلام، لطفا وارد شوید
ثبت نمایشنامه

متن های جذاب

فیلتر ها
حذف فیلتر ها

فیلتر ها
حذف فیلتر ها

اگر متن مورد نظر خود را نیافتید، اینجا کلیک کنید.
ماناصورا photo
حسین عباس زاده

55 دقیقه

ناصر صاحب گاوداری بزرگ ،پس از رابطه پنهانی با صبا ، منشی دفتر کاری خود که از قضا دوست تنها دخترش مهناز نیز بوده و پس از دست دادن گاوداری به واسطه ی نیرنگ شریک خود پرویز و جداشدن از همسرش منصوره در تنهایی به سر می برد و بشدت بیمار می شود . او برای معالجه و عمل از شهرستان به خانه مهناز که در شهری بزرگ دانشجوی رشته پزشکی است و در حال تحصیل است سفر می کند . و چند روزی در خانه مهناز زندگی می کند و منتظر نوبت عمل در چند روز دیگر است . منصوره همسرش نیز که از او جدا شده نیز در این شهر با پرویز شریک قبلی ناصر که گاوداری را از چنگش درآورده نامزد کرده و تنها زندگی می کند .ناصر خیلی در تلاش است که این زندگی از دست رفته را احیا کند و از دخترش می خواهد که از مادرش منصوره دعوت کند که به دیدن او بیاید اما موفق نمی شود . ناصر پس از این جدایی و از دست دادن کار در تنهایی خودکتابی می نویسد که از قضا داستانی از آن با نام ماناصورا ست و به یاد و خاطر زندگی با همسر ش منصوره نوشته است .در خلال نمایش ناصرسند خانه ای را به صیا بعنوان حق سکوت می دهد و در زیر عمل می میرد و منصوره پس از مرگ ناصر که از همه ی ماجراهای پنهانی ناصر آگاه ست در خانه مهناز و پس از مراسم ختم ناصر بخش هایی از داستان ماناصورا را می خواند و.... تنهایی دوباره بر زندگی آدمهای نمایش سایه می افکند .

تعداد پرسوناژ: 3 مرد - 3 زن - - کودک یا نوجوان

Famoun tik icon متن اجرا شده
دریافت مجوز نویسنده