Famoun Logo
سلام، لطفا وارد شوید
ثبت نمایشنامه
خانه اقتباسی چند اعتراف پریشان در باب قتل ادیب شهریاری

چند اعتراف پریشان در باب قتل ادیب شهریاری photo

چند اعتراف پریشان در باب قتل ادیب شهریاری

(1 رای ثبت شده)
Sample Profile Picture مهدی چاکری

خلاصه داستان:

آقا و خانم شهریاری در مصاحبه تلوزیونی در حال تعریف ماجرای پسرشان هستند. ادیب شهریاری که از بدو تولد با رفتاری عجیب عاشق مادرش بود و در نهایت به دست پدر و مادرش کشته شد.

ملاحظات: بازخوانی نمایشنامه‌ی ادیپ شهریار اثر سوفوکلس. برنده جایزه مونولوگ‌نویسی از فستیوال مونولوگ دانشگاه هنر برنده جایزه طنز از جشنواره پستو

نوع اثر: اقتباسی

زمان: 25 دقیقه

ژانر: کمدی

مخاطب: بزرگسال

تعداد پرسوناژ: (0 کودک یا نوجوان - 1 مرد - 1 زن)

نوع اجرا: 1 پرده

مضمون اثر: قتل, ادیپ

Famoun tik icon متن برنده جایزه
امتیازدهی:
Sample Profile Picture
...

خانم شهریاری: بله... داشتم خواب رو میگفتم خواب دیدم که ماه دو تیکه شده. همچین از وسط جر خورده بود که بیا و ببین، مبرّا… یه تیکه‌ش ادیب بود یه تیکه‌ش خودم بودم... من نمیدونستم اون تیکه‌ی ماه ادیبه، ولی خودم رو که میشناختم، به اون تیکه گفتم شما؟ گفت من اون تیکه‌ی تو ام تیکه خانم. از حاج آقای قاضی و حضار معذرت میخوام... بهش گفتم چشماتو درویش کن، تیکه مادرته! که گفت مادرم تویی دیگه. من رو میگی شدم سنگِ روی یخ . گفتم چشم بسته غیب میگی؟ گفت نه والله من پاره‌ی تنتم. پسرتم. بزرگ که بشم خودم میشم شوهرت. بعد دست زد به شکمم و گفت این شکمت که الان شده خیكِ باد، بچهی منه که تو شیکم تو هست. دخترم هست. اسمشم میخوام بذارم انتیگونه. دیگه من لب و لونچه رو گاز گرفتم از حیا…
گفتم گونه‌اش خوبه بامزه‌است، انش دیگه چیه؟ که گفت حالا بعدًا . که من صبحش که پاشدم این خوابی که دیدم رو برای مامانم تعریف کردم، مامانم گفت:خوابِ زن چپه… زن تا نزاییده دلبره، وقتی که زایید دیگه مادره. حُبّ فرزنده مادر. خیره. ایشالله دختره. الان که دارم به گذشته فکر میکنم میفهمم چه قدر من خام بودم. که ای کاش مامانم الان زنده بود معنی حُبّ فرزند رو بهش میگفتم.