سر آشپز پیشنهاد میکند
خلاصه داستان:
این اثر یک نمایشنامه کمدی موزیکال است که با نگاهی پارودیک به اسطوره ضحاک مار دوش، فضایی پست مدرن خلق میکند.
ملاحظات: تقدیر شده به عنوان پر مخاطب ترین نمایش سال در جشن چهل سالگی تماشاخانه سنگلج برنده تندیس بهترین نمایشنامه رادیویی از دوازدهمین جشنواره تئاتر دانشگاهی ایران برنده لوح تقدیر بهترین نمایشنامه از نخستین جشنواره ملی جوان ایرانی برنده تندیس بهترین موسیقی از دوازدهمین جشنواره تئاتر دانشگاهی ایران
نوع اثر: موزیکال
زمان: 70 دقیقه
ژانر: کمدی
مخاطب: بزرگسال
تعداد پرسوناژ: (0 کودک یا نوجوان - 4 مرد - 2 زن)
نوع اجرا: 8 پرده
مضمون اثر: رو, سیاه, مار, پارودی, ضحاک, موزیکال, طنز, کمدی, حوضی/, نمایش, /, دوش
جارچي: شهروندان محترم! توجه اله . هموطنان ارجمند ! توجه اله . امیر امیران ، شاه شاهان ، سلطان جنت مکان خلد آشیان ، حضرت ضحاک ، بمنظور انتصاب مدیریت آشپزخانه و امور کیترینگ دربار ، طی حکمی اعلام فراخوان فرمودند . مشروح حکم ایشان بدین شرح است :
(طوماری را باز می کند و از روی آن شروع به قرائت می کند )
بدینوسیله از کلیه دانش آموختگان مقاطع Master و PhD در رشته های آشپزی، سفره آرایی، کیترینگ و هتلداری دعوت می شود سوابق تحصیلی و اجرایی خود را حداکثر تا پایان وقت اداری به پورتال جامع دربار به نشانی WWW.Zahak.ir ارسال نمایند .
پس از بررسی و بازخوانی رزومه های دریافتی ، اسامی رجال واجد شرایط، در همین پایگاه اطلاع رسانی، معرفی خواهد شد. برگزیدگان اولیه موظف هستند جهت شرکت در آزمون عملی ، به معاونت توسعه منابع انسانی دربار مراجعه نمایند. الزاما کارت شرکت در آزمون را همراه داشته باشید. ( طومار را جمع می کند )
کارتها رو با بیر دانه سانجاخ بزنيد رو سينه تون... کارت نداشته باشيد، راه مي دم... اما سانجاخ نداشته باشيد، عمراً راه بدم ها!
آستين کوتاه، نمی پوشین!! مانتوي چسب و تنگون، نمی پوشین!! شلوار برمودا که اگر کسی بپوشه، گشت ارشاد قصر .... مستقیم وزراء !!
اونایی که در این آزمون خیلی دشوار شرکت می کنن، بايد همه جور غذا بلد باشن!... مثلا... مثلا مثلا قيمه، قورمه، فسنجون، بادمجون، کباب و کوفته و دلمه و شامی، سوال امتحان ... کتلت خوشمزززه مامانی !!!! آخ منیم دهنیم سرویس !! ( زير لب ) گند زدم...آزمون پرسش لرین به فنا دادم..( ناگهان فکری به ذهنش می رسد و با دهان صدای زنگ موبایل در می آورد و سپس موبایلش را نگاه می کند ) بله ! همین الان از مرکز آزمون اطلاع دادن که سؤالها تغییر کرده ... دیگه کتلت نيست!... سؤال اصلي ماکارونيه! ... ( کلافه می شود ) .... من نمی دونم اصلا همه فردا بيايد، بلکه زودتر يه آشپز انتخاب بشه... يه کوفتي درست کنه بديم اين يارو ضحاک بخوره ... دست از سر کچل ما...
(ناگهان چشمش به فرد خاصي ميان تماشاچي ها مي افتد، از ترس پا به فرار مي گذارد.)