مه فشاند نور و سگ عوعو کند
خلاصه داستان:
نورجان برای دفاع از خود در برابر متجاوز مرتکب قتل شده است. حکم قصاص برای او اجرا میشود. نورجان در آخرین بازجویی اش برای بازپرس تعریف میکند آن چه اتفاق افتاده. در این میان داستان تجاوز های دیگری که به دختران شده ومنجر به قتل بوده را نیز روایت میکند. انگار تمام آن دختران یک نفر باشند.
ملاحظات: نامشخص
نوع اثر: نمایشنامه تالیفی
زمان: 40 دقیقه
ژانر: جنایی/وحشت
مخاطب: بزرگسال
تعداد پرسوناژ: (0 کودک یا نوجوان - 1 مرد - 1 زن)
نوع اجرا: 1 پرده
مضمون اثر: تجاوز،, حقوق, قصاص،, زنان
...بازپرس چون نگاهت هم نکرد باید میکشتیش؟
نورجان نکشتمش.
بازپرس مرده ولی، نمیدونی؟
نورجان من از خودم دفاع کردم.
بازپرس چیز دیگه گفتی.
نورجان چیز دیگه خواستی. اونی رو گفتم که تو خواستی.
بازپرس ملحفهی سفید روی مبل چی بود؟
نورجان چی بود؟ فکر میکنی چی بود؟
بازپرس من میدونم چی بود. تو بگو...
نورجان آره تو اونجا بودی. اصلا شما همهتون یکی هستین... دانای کل.
بازپرس واسهت بد نمیشه، اینا تو پروندهت ثبت شده. ملحفه، جعبهی کاندوم. میشه دفاعِ مشروع.
نورجان مثل یه سوسمار پیر میمونی. میخزی دور و بر میز منتظر موقعیت که بپری پاره کنی.
...