Famoun Logo
سلام، لطفا وارد شوید
ثبت نمایشنامه

بِشور photo

بِشور

(2 رای ثبت شده)
Profile Picture حمیدرضا یدالهی

خلاصه داستان:

داستان در دل یک سردخانهٔ سورئال می‌گذرد؛ مکانی مرموز که شش مرد با لباس‌های یک رنگ و یک‌شکل، با حالتی ماشینی و بی‌روح مشغول کارند در روزی از روز های سرد سردخانه دختر بچه ای ناگهان میهمان ناخواندهٔ این خانوادهٔ مرده شور میشود حضور دختر بچه در این محیط، نظم حاکم در اتاق سردخانه را بر هم میزند و هر لحظه شخصیت‌ها را به انتخاب‌هایی مرگبار و رازآلود نزدیک‌تر می‌کند اکنون باید دید ورود ناگهانی این غریبه «دختر بچه» در دل خانوادهٔ مرده شور ها چه داستانی را رقم خواهد زد...

ملاحظات: نامشخص

نوع اثر: نمایشنامه تالیفی

زمان: هفتاد دقیقه

ژانر: فانتزی

مخاطب: دانشجو

تعداد پرسوناژ: (یک کودک - شش مرد - صفر زن)

نوع اجرا: هفت پرده

مضمون اثر: فانتزی, دانشجویی, بزرگسال سورئال

امتیازدهی:
Sample Profile Picture
...

صحنه اول



«نوری یخی به صورت تقه ای با افکت صدای پروژکتور به صحنه تابیده می شود»
«مرده شور ها بی حرکت در جای خود قرار گرفته اند»
«در دست اولی دستکش سفیدی پیداست :


اولی: دست…اینبار برامون دست فرستادن

دومی:خیلی وقته که برامون دستی نفرستاده بودن

پنجمی:« بو میکشد»انگار دست یه مَرده …
«دست را بو‌میکشد»
تازست!

اولی: به نظرتون چجوری مرده؟

چهارمی:رگ زده

اولی:جای تیغ نداره

پنجمی:غرق شده

اولی:باد نکرده

دومی:خود سوزی؟

اولی:سالمه

سومی:دار زده

اولی:ممکنه

پنجمی:شایدم خودکشی‌…با اسلحه گرم…مسمومیت گازی هم امکان داره مثلا…

چهارمی:مونوکسید کربن

پنجمی:شاید

دومی:چرا دست؟معنیش چی میتونه باشه

چهارمی:شاید دست کمکی بوده

سومی:شاید دست دشمنی

اولی:سالها بود که دست نفرستاده بودن

پنجمی:نحسه

اولی:نه

دومی:معنیش چی میتونه باشه؟

اولی:هیچ

چهارمی:باید بشوریمش

اولی:وضعیت نبض؟

پنجمی: کاملا مُرده

اولی:پلاک سرد «دستوری»


«سومی پلاکی  را به مچ دست می بندد»


سومی:انجام شد

اولی:خط خوان


«چهارمی پلاک را خط خوانی می کند»


چهارمی:تایید شد

اولی:نفس اخر؟

دومی:کشیده

اولی:بشور!



«ششمی دست را فرو در الکل سبد جلویی می کند و خارج می کند»
«گویی که غسلش بدهد»


چراغ قرمز