آدمهایی که در تخیل یک ماهی...
خلاصه داستان:
با نگاهی به مجموعه داستان«تابلوی ناتمام» نوشته محمد عبداللهی یکبار گفت: «یه کلماتی هست که وقتی با هم ترکیب میشن، چیزی بیش از یه عبارتند. انگار یه جای ناشناختهن که یکی کشفشون میکنه. همین سه تا کلمهی «مرگ در پاییز» مثلن. وقتی کنار هم قرار میگیرن یه احساسی به م میده که خیلی دوست دارم بدونم توی دنیای واقعی چه جوری میشه تجربهش کرد. این احساس رو با این ترکیب هم داشتم: «کلیدِ صبح»؛ تا مدتها نمیدونستم که «یا رب تو کلید صبح در چاه انداز»، چه معنیای داره. بعد یه شب تجربهش کردم. همون شبی که دلم نمیخواست صبح بشه.»
ملاحظات: این نمایشنامه سال 1400 در تماشاخانه جوانمرد در قالب نمایشنامهخوانی اجرا شده است.
نوع اثر: نمایشنامه تالیفی
زمان: 60 دقیقه
ژانر: درام اجتماعی
مخاطب: بزرگسال
تعداد پرسوناژ: (None کودک یا نوجوان - 4 مرد - 1 زن)
نوع اجرا: نامشخص
مضمون اثر: انسان،, آشفتگی, زندگی،
یکبار گفت: «یه کلماتی هست که وقتی با هم ترکیب میشن، چیزی بیش از یه عبارتند. انگار یه جای ناشناختهن که یکی کشفشون میکنه. همین سه تا کلمهی «مرگ در پاییز» مثلن. وقتی کنار هم قرار میگیرن یه احساسی به م میده که خیلی دوست دارم بدونم توی دنیای واقعی چه جوری میشه تجربهش کرد. این احساس رو با این ترکیب هم داشتم: «کلیدِ صبح»؛ تا مدتها نمیدونستم که «یا رب تو کلید صبح در چاه انداز»، چه معنیای داره. بعد یه شب تجربهش کردم. همون شبی که دلم نمیخواست صبح بشه.»