Famoun Logo
سلام، لطفا وارد شوید
ثبت نمایشنامه
خانه نمایشنامه تالیفی فصل گوجه چینی

فصل گوجه چینی photo
رایگان

فصل گوجه چینی

(0 رای ثبت شده)
Profile Picture ویدا شهراب

خلاصه داستان:

فصل گوجه‌چینی قصه زوج جوانی است که فرزندشان را به دلیل مشکلات مالی از دست داده و پس از مراسم تدفین او، به خانه برگشته‌اند. مادرِ مرد که خانه‌اش را برای نوه‌اش فروخته با تصور اینکه عروسش پول را بالا کشیده، وارد کشمکش با او می‌شود و از سوی دیگر زن که تصور می‌کند مادرِ شوهرش با وجود سرمایه‌ای که داشته هیچ کمکی به آن‌ها نکرده واکنش نشان می‌دهد. رفته رفته هر دو در می‌یابند که وارد بازی شده‌اند که مرد طراحی کرده و او با پنهان کردن پول تصمیم به ترک خانه را داشته است. حال کودک مرده و پول از دست رفته است و هر کدام با اتفاقاتی که از سر گذراندند، به مسیر تازه‌ای می‌رسند.

ملاحظات: این نمایشنامه در فراخوان «تئاتر ثمر» و فراخوان «پنج اثر» (انتشارات چارسو) جزء متن‌های برگزیده شد.

نوع اثر: نمایشنامه تالیفی

زمان: 40 دقیقه

ژانر: درام اجتماعی

مخاطب: بزرگسال

تعداد پرسوناژ: (0 کودک - 2 مرد - 3 زن)

نوع اجرا: 1 پرده

مضمون اثر: مرگ, خیانت, پول

Famoun tik icon متن برنده جایزه
امتیازدهی:
Sample Profile Picture
...

صله: شوهرش مُرده؟
گروس: کی؟
مادر: یه بویی میاد!
صله: زنه که پسرش مُرده بود.
[گوجه را با پیراهنش پاک می‌کند.]
گروس: [به صله] پنجره رو ببند.
صله: حتماً مرده دیگه.
گروس: حتماً.
مادر: چه گریه‌ای کرده واسه مَرده.
گروس: کی؟
صله: زنه رو می‌گه.
گروس: واسه بچه هم گریه کرد. انگار پسر خودش باشه.
[صله از خوردن گوجه منصرف می‌شود.]
صله: منظورت چیه هی می‌گی بچه؟
مادر: این بوی چیه؟
گروس: گفتم در جهنمو ببند صله.
صله: اون آباده. اسم داره. اسمش آباده.
گروس: داشت. آباد اسمی بود که روی اون بچه گذاشته بودیم. وقتشه فعلاتو ببری گذشته.
صله: آره داشت، بود. خیلی فعلای دیگه می‌شد داشته باشه اما حقیقت همینه. اون مُرده.
سکوت.
مادر: حالا گریه نکن. همه‌ش هم تقصیر تو نبوده.
صله: گریه نمی‌کنم.
مادر: سخته آدم عزیزشو از دست بده. منم وقتی عزت مرد هوش و حواسم رو از دست دادم.
گروس: داده بودی.
مادر: منظورت چیه؟
گروس: فعلت رو ببر گذشته‌ی دور، چون بابا ده ساله مرده.
مادر: ولی مرگش واسه‌م تازگی داره.
گروس: بایدم داشته باشه. [مکث] بالاخره تک شوهرت بوده.
مادر: یعنی چی؟
صله: این غذا داره سرد می‌شه.
مادر: اول می‌گه کلیه‌ت به درد نخوره بعد می‌گه بمیری راحت می‌شی، حالا هم می‌خواد بگه زیر سر من بلند شده!
گروس: بلند شده بوده؛ گذشته‌ی دور.