یزله
محسن رحمانی
خلاصه داستان:
دختری به نام صحرا در سال 59 ( اوایل جنگ) توسط اسد از مردم خرمشهر در بحبوبه حمله های عراق دزدیده میشود. صحرا دختر یک خواننده به نام عشرت بوده که بعدها به عنوان نیروی مقاومت کنار محمد جهان آرا مبارزه میکند. حالا در سال های کنونی مسئله ارث بزرگی که از عشرت به صحرا رسیده توسط برادر اسد به میان کشیده میشود...
ملاحظات: لطفا با نویسنده باشید تا اثر خوبی پدید آید
نوع اثر: نمایشنامه تالیفی
زمان: 60 دقیقه
ژانر: جنگ
مخاطب: بزرگسال
تعداد پرسوناژ: (None کودک - 5 مرد - 3 زن)
نوع اجرا: 9 پرده
مضمون اثر: جنگ, خرمشهر, پالایشگاه
تو شهر خودم نمی تونستم کمر راست کنم. آدمی که اینهمه کوچیک شده ، چرا نباید دنبال یه فرصت باشه که بکنه از بیخ و بره. چرا نباید خراب کنه هر چی بود و نبود رو.
من اصلا نمیخوام که داد بزنم. اصلا چه طور میشه این کارو کرد وقتی نمی دونی چه جور میشه خوند وقتی هیچ نوشتهای روبروت نیست. هیچ سازی برای پر و خالی کردن نفسی نیست و هیچ نقشی برای دستهات کشیده نشده. برهوت عین یه غریبه می مونه تو دست یه نوازندهای که نمی دونه بخونه یا سکوت کنه. من امروز اینجا این بالا صدای هیچ خواننده ای رو نمیشنوم ... کی سازش رو اشتباه کوک کرد... من صحرام دخترِ...