مومو می خواهد با پیدا کردن گنج میرمهنا کشتی پدرش را از دست انگلیسی ها نجات دهد ...

دو مجسمه ی خاک خورده سودای آدم شدن دارند .

در قطاری به مقصد دانتون که تنها مسافرینش، لویی پاستور، الکساندر دوما، ژاکلین ، مادلین ، سارا هاپکینز و بازرس ژاور هستند، سارا هاپکینز به قتل می رسد و بازرس ژاور مامور کشف این قتل می شود ولی با قتل های بعدی رو به رو می شود

سارا دانشی ،ملقب به دان ، معاون شرکت سون اینترتیمنت در آلمان، با سر دردی عجیب به هوش می آید و خود را در اتاقک شیشه ای می ببیند ( این اتاق ها در زمان اضطرار همچون جنگ قحطی و خشکسالی توسط خودش ساخته شده بود) تنها رابط بین سارا و دنیای بیرون، ریزا ( هوش مصنوعی) ست که قرار است آرام آرام به سارا بگوید چه اتفاقی افتاده اما با تعریف اتفاقات افتاده توسط ریزا ماجرا پیچیده تر از تصورات سارا پیش میرود.

نا مشخص