متن های جذاب
فیلتر ها
حذف فیلتر ها
30 دقیقه
مونا در خواب معشوقش را میبیند که نامش کاوه است، او سعی میکند در بیداری رد نشانههای او را بزند و او را بیابد.
تعداد پرسوناژ: 1 مرد - 2 زن - 0 کودک
120 دقیقه
گلستانه، پیرزنی است که همسر و پسرش را از دست داده و چشم انتظار دخترش است تا به دیدنش بیاید. او با پرستارش سوری زندگی میکند و در همین بین که به خاطر دوری از دخترش روز به روز وضعیت سلامتش بدتر میشود، سوری و برادرش به کمک املاکی محل سعی در راضی کردن او برای فروش خانه دارند.
تعداد پرسوناژ: 6 مرد - 5 زن - 0 کودک
90 دقیقه
سرد و صداي خِش خشِ سوسكهای آشپزخانه و سيلی آخر زمستان است. كوچه خشك از صدای پاهاست. خواب ماندههايی خود را مانند سوسكها از سوراخی به سوراخِ ديگر می چپانند. باد هوووی میكشد و موهای زنی را. همه جا بوی سيلی میآيد. كبود و وحشی، رنگِ تنِ مردهای باد کرده روی آب.
تعداد پرسوناژ: 0 مرد - 1 زن - 0 کودک
۴۵ دقیقه
مرد یا زنی که در بیمارستان اعصاب و روان بستری است، میپندارد او را در معرض نمایش جمعی از مدعوین قرار داده اند؛ به همین دلیل به حضور ایشان معترض است و با بیان یک خطابه تند و هجمه واژگان درصدد است تک تک آنان را متقاعد کند که در این دعوت به اشتباه مشارکت کردهاند و بهتر است که این نمایش را ترک کنند و...
تعداد پرسوناژ: 1 مرد - ۱ زن - 0 کودک