Famoun Logo
سلام، لطفا وارد شوید
ثبت نمایشنامه

متن های جذاب

فیلتر ها
حذف فیلتر ها

دقیقه
دقیقه

پرده
پرده

محدوده قیمت
تومان
تومان
فیلتر ها
حذف فیلتر ها

دقیقه
دقیقه

پرده
پرده

محدوده قیمت
تومان
تومان
اگر متن مورد نظر خود را نیافتید، اینجا کلیک کنید.
نهال گردو photo
نیاز اسماعیل پور

60 دقیقه

این نمایشنامه اقتباس آزادی است از رمان گوژپشت نتردام اثر ویکتور هوگو- بهار است و کشتی محکومان در یک جزیره دورافتاده و نامعلوم پهلو می‌گیرد و ناصر، محکوم تبعیدی و دختر 12 ساله اش نهال را پیاده می‌کند. ناصر نویسنده‌ای تبعیدی است و افسرده و ناامید است، اما نهال با تمام سختی‌های راه سرزنده و امیدوار است و فضای جزیره را زیبا و خیال‌برانگیز می‌یابد. گشتاسب پسر 32 ساله‌ی بلندپرواز، قدرت‌طلب و عیاش فرماندار جزیره آنها را به خانه‌ای خالی در همسایگی آقا بزرگ می‌فرستد، پیرِ قابل اعتماد جزیره و دست راست فرماندار که پسری 18 ساله به نام کاظم دارد که پایی معیوب دارد و همه در جزیره او را دست می‌اندازند. کاظم ابتدا روی خوشی به نهال نشان نمی‌دهد، اما به مرور زمان به او دل می‌بندد و در این زمان است که گشتاسب که باید به دستور پدر ازدواج کند، نهال را به دلیل روحیه متفاوتش با دختران جزیره برمی‌گزیند، ناصر را به زندان می‌فرستد و زنان را مأمور می‌کند که عروس را برای جشن فردا آماده کنند. نهال که پریشان و وحشتزده است به آقابزرگ پناه می‌برد، اما او که پیش از این خود میلی به نهال یافته و با آن مبارزه می‌کرده است، از کمک به نهال دریغ می‌ورزد. نهال نیمه‌شب پنهانی به سراغ کاظم می‌رود که در انباری خانه‌شان توسط پدرش زنجیر شده تا در عروسی نهال اختلال ایجاد نکند و آقابزرگ را که همیشه رابطه‌ی خوبی با فرماندار داشته، به دردسر نیندازد. نهال از کاظم می‌خواهد که با هم فرار کنند و به نجات ناصر بروند. کاظم در آن شب که شب یلداست، تلاش می‌کند با اره زنجیر پایش را باز کند، اما با وجود نور امیدی که به دل نهال تابیده، کاظم پس از ساعتی کلنجار رفتن با زنجیر، ناامید می‌شود و به تردید می‌افتد و نهال رنجیده و پریشان او را ترک می‌کند. مراسم عروسی مفصلی برگزار می‌شود و در شب زفاف، نهال بر اثر خونریزی جان می‌سپارد. فردا وقتی کاظم از تب شب پیش بهبود می‌یابد، خبر را از پدرش می‌شنود. آقابزرگ پشیمان و نگران است که کاظم کاری دست خودش بدهد، و کاظم تفنگ قدیمی را از صندوق بیرون می‌کشد و به گورستان می‌رود، جایی که ناصر در هیأت دیوانگان به دنبال خریدن تور عروسی برای نهال است و گشتاسب عزادار و غمگین ولی آرام بر گور نهال نشسته. زیر برف سنگینی که می‌بارد و پس از گفتگویی میان کاظم و گشتاسب، کاظم گشتاسب را می‌کشد و آرام گرفته در کنار گور تازه نهال دراز می‌کشد.

تعداد پرسوناژ: 4 مرد - 1 زن - 0 کودک

Famoun tik icon متن برنده جایزه
دریافت مجوز نویسنده
ارده شیره photo
محمدرضا احمدی

60 دقیقه

کتاب ارده شیره یک نمایشنامه اجتماعی و نمایی از یک زندگی در دو پرده است که به بیانی صریح و بی پیرایه زیست اجتماعی شخصیت داستان را در برهه‌ ای از حیات او، در چنبره‌ی ارتباطات پیچیده و روابط ظاهرا ساده اما ویرانگر اجتماعی به تصویر می‌کشد. نویسنده در این اثر با خلق موقعیتی ساده و بهره گیری از گفتمان و زبانی سهل در بازنمایی ارتباطات روزمره زندگی به ترسیم روح حقیقی زندگی انسان‌ها و ارتباطات پیچیده آن‌ها می‌پردازد. الگویی از زندگی حقیقی که می‌تواند بخشی از زیست و حیات هر کدام از ما باشد. در این اثر زندگی به مثابه یک تراژدی مدرن به تصویر کشیده می‌شود که در آن شخصیت داستان به عنوان یک هنرمند موفق قربانی سادگی خود، پیچیدگی رابطه اجتماعی، سردرگمی از درک رفتار درست و نادرست اطرافیان و مهمتر از آن تلاش و تقابل انسان ها در بهره کشی پنهان از انسان های دیگر در این ارتباطات به ظاهر ساده اما پیچیده می شود. می توان اینگونه بیان کرد که این نمایشنامه در تلاش است تا زشتی های روابط اجتماعی را به عنوان یک کهن الگوی جمعی تحت عنوان سایه به تصویر بکشد. مراوداتی که در تعارفات زبانی پشت نقاب پنهان شده است و با کنار رفتن این نقاب انسان را دستخوش استیصال و به هم ریختگی هویتی می‌نماید و او را تا مرز نابودی هویتی و روانی پیش می‌برد. نمایشنامه ارده شیره داستان زندگی و موفقیتهایی است که به ناگهان در زیر تیغ بی‌رحم ارتباطات اجتماعی شرحه شرحه شده و به نابودی کشیده می شود و در پایان سوالاتی از خود به جا می گذارد که ضمیر ناخودآگاه خواننده را در یک مصاف بی رحم همذات پندارانه به فکر فرو می برد. کنشی که او را برای لحظه ای در موقعیت شخصیت قربانی داستان و برای لحظه ای دیگر در جایگاه شخصیت قربانی کننده می گذارد و این تسلسل را تا بی‌نهایت و تا فروپاشی ذهن او ادامه می‌دهد.

تعداد پرسوناژ: 2 مرد - 2 زن - 0 کودک

مترمتر photo
سپیده چقماقی یزدی

20 دقیقه

مترسکی تنها در مزرعه‌ای سوخته هست که دیگر در آن کشت و برداشت نمی شود. اکنون که او دیگر وظیفه‌ای ندارد و آزاد شده پی آرزوی همیشگی‌اش یعنی پدا کردن یک دوست می‌رود. فصل زمستان است و برف شروع به باریدن می‌کند و آدم برفی‌ای درست می شود.مترسک با صحبت کردن از هر جایی و تعریف داستان عاشقی و ... سعی به برقراری ارتباط با آدم برفی می کند آما او ساکت است در نهایت برای اینکه آدم برفی از بین نرود مترسک تمام از خودگذشتگی را میکند تا آفتاب بیرون نیاید اما خودش به امید اینکه شاید آدم برفی تنها با آدم برفی دوست می شود و مترسکی مثل او را دوست ندارد خود را در معرض برف و سرما قرار میدهد تا تبدیل به آدم برفی شود اما در این راه جان خود را ازدست میدهد.

تعداد پرسوناژ: 1 مرد - 0 زن - 0 کودک

Famoun tik icon متن اجرا شده
دریافت مجوز نویسنده
مدیترانه ای photo
پیام لاریان

120 دقیقه

روایتی از سی سال زندگی دو مرد.

تعداد پرسوناژ: 3 مرد - 3 زن - 0 کودک

Famoun tik icon متن برنده جایزه
دریافت مجوز نویسنده
تراژدی های دخترانه photo
محسن سحری

1 دقیقه

این مجموعه نمایشنامه کوتاه مونولوگ روایت های آزار و اذیت، تجاوز ازدواج زیر سن قانونی ، بی امنیتی و اسید پاشی و ناامنی را برای دختران در جامعه روایت می‌کند.که در چند رده سنی با چند بازیگر به روی صحنه می‌رود.

تعداد پرسوناژ: 0 مرد - 5 زن - 1 کودک