Famoun Logo
سلام، لطفا وارد شوید
ثبت نمایشنامه

متن های جذاب

فیلتر ها
حذف فیلتر ها

دقیقه
دقیقه

پرده
پرده

محدوده قیمت
تومان
تومان
فیلتر ها
حذف فیلتر ها

دقیقه
دقیقه

پرده
پرده

محدوده قیمت
تومان
تومان
اگر متن مورد نظر خود را نیافتید، اینجا کلیک کنید.
پروانه الجزایری photo
پیام لاریان

90 دقیقه

این نمایشنامه داستان هفت جوان را روایت میکند که به ویلایی در جیرود رفته‌اند. در آنجا، یکی از آنها با نام بابک، جان خود را از دست میدهد. این در حالیست که دیگران تلاش می‌کنند با یک بازی نمایشی او را به زندگی بازگردانند.

تعداد پرسوناژ: 4 مرد - 3 زن - None کودک

Famoun tik icon متن برنده جایزه
دریافت مجوز نویسنده
ترافیک photo
عقیل جماعتی

30 دقیقه

مردی در یک موقعیت سخت بین مرگ و زندگی مثل آدامس به آسفالت چسبیده است

تعداد پرسوناژ: 1 مرد - 0 زن - 0 کودک

Famoun tik icon متن اجرا شده
Famoun tik icon متن برنده جایزه
دریافت مجوز نویسنده
نهال گردو photo
نیاز اسماعیل پور

60 دقیقه

این نمایشنامه اقتباس آزادی است از رمان گوژپشت نتردام اثر ویکتور هوگو- بهار است و کشتی محکومان در یک جزیره دورافتاده و نامعلوم پهلو می‌گیرد و ناصر، محکوم تبعیدی و دختر 12 ساله اش نهال را پیاده می‌کند. ناصر نویسنده‌ای تبعیدی است و افسرده و ناامید است، اما نهال با تمام سختی‌های راه سرزنده و امیدوار است و فضای جزیره را زیبا و خیال‌برانگیز می‌یابد. گشتاسب پسر 32 ساله‌ی بلندپرواز، قدرت‌طلب و عیاش فرماندار جزیره آنها را به خانه‌ای خالی در همسایگی آقا بزرگ می‌فرستد، پیرِ قابل اعتماد جزیره و دست راست فرماندار که پسری 18 ساله به نام کاظم دارد که پایی معیوب دارد و همه در جزیره او را دست می‌اندازند. کاظم ابتدا روی خوشی به نهال نشان نمی‌دهد، اما به مرور زمان به او دل می‌بندد و در این زمان است که گشتاسب که باید به دستور پدر ازدواج کند، نهال را به دلیل روحیه متفاوتش با دختران جزیره برمی‌گزیند، ناصر را به زندان می‌فرستد و زنان را مأمور می‌کند که عروس را برای جشن فردا آماده کنند. نهال که پریشان و وحشتزده است به آقابزرگ پناه می‌برد، اما او که پیش از این خود میلی به نهال یافته و با آن مبارزه می‌کرده است، از کمک به نهال دریغ می‌ورزد. نهال نیمه‌شب پنهانی به سراغ کاظم می‌رود که در انباری خانه‌شان توسط پدرش زنجیر شده تا در عروسی نهال اختلال ایجاد نکند و آقابزرگ را که همیشه رابطه‌ی خوبی با فرماندار داشته، به دردسر نیندازد. نهال از کاظم می‌خواهد که با هم فرار کنند و به نجات ناصر بروند. کاظم در آن شب که شب یلداست، تلاش می‌کند با اره زنجیر پایش را باز کند، اما با وجود نور امیدی که به دل نهال تابیده، کاظم پس از ساعتی کلنجار رفتن با زنجیر، ناامید می‌شود و به تردید می‌افتد و نهال رنجیده و پریشان او را ترک می‌کند. مراسم عروسی مفصلی برگزار می‌شود و در شب زفاف، نهال بر اثر خونریزی جان می‌سپارد. فردا وقتی کاظم از تب شب پیش بهبود می‌یابد، خبر را از پدرش می‌شنود. آقابزرگ پشیمان و نگران است که کاظم کاری دست خودش بدهد، و کاظم تفنگ قدیمی را از صندوق بیرون می‌کشد و به گورستان می‌رود، جایی که ناصر در هیأت دیوانگان به دنبال خریدن تور عروسی برای نهال است و گشتاسب عزادار و غمگین ولی آرام بر گور نهال نشسته. زیر برف سنگینی که می‌بارد و پس از گفتگویی میان کاظم و گشتاسب، کاظم گشتاسب را می‌کشد و آرام گرفته در کنار گور تازه نهال دراز می‌کشد.

تعداد پرسوناژ: 4 مرد - 1 زن - 0 کودک

Famoun tik icon متن برنده جایزه
دریافت مجوز نویسنده
غرب وحشی شرق مشتی photo
بهنام سرلک

60 دقیقه

تعدادی دختر و پسر برای خوشگذرانی به کویر میروند! ماشین آنها دچار نقص فنی می شود و مجبور میشوند همانجا بمانند، ساعتی بعد یکی از آنها ناپدید می شود!

تعداد پرسوناژ: 3 مرد - 4 زن - 0 کودک

حقایقی درباره برادرم فریدون photo
سپیده قربانی

۸۰ دقیقه

هنوز مدتی از مرگ پدر خانواده نگذشته که بچه های خانواده که هر کدام درگیر مسایل مالی و شخصی هستند تصمیم می‌گیرند تکلیف خانه که در زمینی خارج از شهر است را مشخص کنند اما برادر بزرگشان می‌گوید قبل از هر چیز باید تکلیف برادرشان فریدون که سال‌ها پدر و مادرشان در زیرزمین خانه از او نگه داری می‌کرده‌اند را روشن کنند. برادری که هیچ‌کدام به درستی نسبت به او شناختی ندارند و به گونه‌ای احساس خوبی نیز نسبت به او نه در بچگی و نه اکنون ندارند و مواجه شدن با او که همچون یک هیولا در زیرزمین خانه است برایشان چالش بزرگی به حساب می‌آید.

تعداد پرسوناژ: ۳ مرد - ۳ زن - ۰ کودک

Famoun tik icon متن برنده جایزه
دریافت مجوز نویسنده