متن های جذاب
فیلتر ها
حذف فیلتر ها
20 دقیقه
پدر آبان (۶ساله) که تصویرگر کتابهای کودکان است فوت میشود. آبان که درکی از مرگ ندارد، بعد از دیدن یکی از تصویرسازیهای پدر فکر میکند که او تبدیل به نقاشی شده و به درون یکی از تابلوهایش رفته. آبان برای یافتن پدر، تصمیم میگیرد به دنیای تصویرسازیها و نقاشیهای او سفر کند ...
تعداد پرسوناژ: 1 مرد - 1 زن - 1 کودک
50 دقیقه
نا مشخص
تعداد پرسوناژ: 2 مرد - 0 زن - 0 کودک
75 دقیقه
یک سال از روزی که شاه فرنگ بوده و اتومبیل دیده و عاشقاش شده و یکی را پیش خرید کرده، گذشته است. اتومبیل هنوز نیامده و خواب و خوارک برای شاه نمانده و مملکت را رها کرده و کارش شده است مشق شوفری با اتول خیالی. بلخره اتول همایونی میرسد و مراسم «اتول سورون» به میمنت آمدنش برگذار میگردد. شاه به گروه تغزیه امر میکند، تعزیه مضحک «مرکبِ مرد پسند» در این مراسم اجرا گردد تا در لفافه به زنهای حرمسرا بفهماند دلشان را برای اتول سواری صابون نزنند. شاه که قرار بوده با آمدن اتول به چهارگوشه مُلک سر بزند، سرش اما به خودِ اتول گرم میشود و مملکت بیصاحبتر از قبل میشود. گروههای آزادیخواه از این فرصت استفاده میکنند و او را به باد انتقاد میگیرند. در نهایت شاه در یک روز آفتابی که رانندگی میکرده، تروری نافرجام میشود که منجر به فلجی و بیزبانی شاه میشود و معلوم نمی¬کند کار آزادیخواهان است یا مافیای داخلی. تصمیم بر این میشود فعلن پسرعمویش که بدل اوست، امور را به دست بگیرد و کسی نداند که شاه اینطور شده و حتی پسرعمو، چون خود شاه به حرمسرا آمد و شد کند. زنها که چنین وضعیتی را برنمیتابند،جلسه میکنند و با قاطعیت اعلام میکند شاه نمرده است. نقشه این است که نعش بیزبان شاه را همچون لعبتی به دست بگیرند و خودشان باشند که امور مملکت را به دست گیرند. آنها هر کدامشان چیزی از شاه را بلد است، که میتواند این لعبت را زنده کند.
تعداد پرسوناژ: 21 مرد - 10 زن - 0 کودک
۳۵ دقیقه
متن داستان زندگی زنی است به نام عصمت. حشمت همسر او زندگی را برای دست یافتن به شرایط بهتر رها می می کند و می رود تا با پول بسیار برگردد. اما همه چیز خیال است. او نمی تواند و گرفتار می شود. زن از مرد یک بچه می خواسته که مرد توانایی انجام آن را هم نداشته است.
تعداد پرسوناژ: ندارد مرد - دو زن - ندارد کودک