Famoun Logo
سلام، لطفا وارد شوید
ثبت نمایشنامه

متن های جذاب

فیلتر ها
حذف فیلتر ها

فیلتر ها
حذف فیلتر ها

اگر متن مورد نظر خود را نیافتید، اینجا کلیک کنید.
اکتبر ۱۹۴۲ پاریس photo
میلاد حسینی

50 دقیقه

نمایشنامه‌ی اکتبر ۱۹۴۲ پاریس در مورد سال‌های اشغال فرانسه توسط نازی‌ها و مبارزه‌ی دختری جوان به نام آنت با اشغال‌گران است. همچنین این نمایشنامه اقتباسی از آنتیگونه اثر سوفوکل و کتاب "diary of dark years" نوشته‌ی "jean guchenno" است. داستان با ماجرای کشته شدن تعدادی از نازی‌ها به دست فرانسیس برادر آنت آغاز می‌شود. فرانسیس توسط آلمان‌ها اعدام می‌شود و همین اتفاق آغازگر تراژدبی‌های پی در پی است که خانواده‌ی آنت را درگیر خود می‌کند.

تعداد پرسوناژ: 3 مرد - 3 زن - 0 کودک یا نوجوان

Famoun tik icon متن اجرا شده
دریافت مجوز نویسنده
چراغ مقابل photo
نیاز اسماعیل پور

60 دقیقه

الهه ازدواج نکرده و زندگی‌اش را وقف خواهرش میترا و خواهرزاده‌اش امید کرده است. شوهر میترا، ابراهیم، شهید شده است و او و مادر پیرش به همراه میترا و امید با هم زندگی می‌کنند. حالا سالگرد هشتمین سال شهادت ابراهیم است و ...

تعداد پرسوناژ: 2 مرد - 4 زن - 1 کودک یا نوجوان

التهاب‌های کنار شط  ( نمایشنامه ای بصورت اپیزود نامرتب) photo
اتابک انوری

55 دقیقه

فیصل و افسر عراقی در دو سوی شط از کودکی با یکدیگر بزرگ شده اند، جنگ می شود فیصل ارتشی می شود و افسر عراقی ، افسر عراقی ... دو جنگ در میان دو کشور و جنگی در میان فیصل و افسر و عراقی که هر دو عاشق سلیمه هستند فیصل رفتنی از ماندن و رفتن و بردن ، افسر عراقی گم شده در زمان و مکان و حافظه ای که میاد و می رود، لفته پدری ایستاد از هجوم دهشناک دشمن ،مادر پر از التهاب یکدانه فرزند. سلیمه عروسی گم شده در پیچ و تابهای شط در بودن و نبودن فرزند و افسر عراقی و فیصلی که هر دو عاشق سلیمه و سلیمه ای که عاشق زایش تولدی است

تعداد پرسوناژ: 3 مرد - 2 زن - 0 کودک یا نوجوان

Famoun tik icon متن اجرا شده
Famoun tik icon متن برنده جایزه
دریافت مجوز نویسنده
خروس سرخ photo
میثم فرهمندیان

90 دقیقه

دو درجه‌دارِ ارتشی یک سرباز وظیفه و یک پسربچۀ بسیجی در عقب نشینی نیروها در گودالی بین دو خط نبرد گیر افتاده‌اند. سه ساعت تا صبح مانده و هر لحظه ممکن است اسیر شوند.

تعداد پرسوناژ: 4 مرد - 0 زن - 0 کودک یا نوجوان

Famoun tik icon متن اجرا شده
دریافت مجوز نویسنده
بادرنجبویه photo
میثم فرهمندیان

60 دقیقه

پیرزن و پیرمردی می‌خواهند از روستای‌شان به زیارت امام رضا بروند. تنها فرزند پسرشان مفقودالاثر است. آن روز صبح در رودخانه نزدیک خانه‌شان جسد پسربچه‌ای ناشناس را آب آورده. پیرمرد اصرار دارد که برود پسربچه را به عنوان فرزند از آنها بگیرد و جای پسرش به خاک بسپارد.

تعداد پرسوناژ: 2 مرد - 1 زن - 0 کودک یا نوجوان